آلوچه ی مامان و باباش

هفته هشتم تمشک مامان

سلام به جیگر مامان عزیز دلم خوبی ؟ این هفته خیلی زود گذشت ، ایشالله همش همین طوری بگذره شما زودی بیای بغلمون . خوشگلم فکر کنم شما هویج و انار زیاد دوست نداری باشه مامان جون نیازی به این همه شلوغ بازی نیس ، چشم دیگه نمیخورم . فردا میرم دکتر مامان جون احتمالا دکتر به سری آزمایش برای اطمینان از سلامت شما میده . راستی یه سوال آلوچه جونم چرا انقدر پرتقال دوست داری ؟ مامان چیزای مختلف بخواه ، آخه من چقدر پرتقال بخورم . نکنه هوای باباتو داری ؟ نمیخوای زیاد به دردسر بندازیش ؟ آره ؟ بله دیگه باید حدس میزدم وقتی همه عادت های غذائیم مثله بابا شده معلوم شما طرفداره بابایی . قربونت برم من مواظب خودت باشیا  عشقه منی ...
24 آذر 1392

هفته هفتم بلوبری ما

سلام گل 1 سانتی متری من چطوری عزیزم ؟ 2 شنبه رفتم سونوگرافی مامان جون ( سونو گرافی آتلیه شما نی نی هاس ) عکس شما رو دکتر نشونم داد ، قربونه قد و بالات برم عزیزم اولین عکس تکی تو انداختی ، خیلی خوش عکسی عزیزم خیلی دکتر گفت قلب شما میزنه اما نذاشت من بشنوم اما مامان جون هفته قبل اتفاق های بد هم افتاد همش قطره های قرمز ، همش اشک مامان این قطره ها خیلی بدجنسن هر وقت دیدیشون محکم تر دل مامان رو بچسب ، قول بده ! دکتر برای اخراج این قطره ها از پیش من و شما یه سری آمپول داد. شما رو سپردم دست خدا ، جاتو محکم بچسب . راستی مامان جون این عکسته اون کوچولو سفیده شمایی ، اون سیاه که پشت شماس ساک بارداریه بند انگشتی من ساک به...
15 آذر 1392

هفته ششم مامان و بابا و دونه انار

سلام عزیزدلم چطوری خوشگل من ؟ دیدارمون داره نزدیک و نزدیک تر میشه ، هوراااااااااااااااااااااااا 2شنبه تولد بابایی بود ایشالله 120 سال زنده باشن و سال دیگه شما کادوشون رو بدی ، شما اولین نوه از سمت مامانی قشنگم . بابابزرگ و مامان بزرگ اومدن تهران و دیشب خونه عمه بودیم و کلی خوش گذشت . دونه انار خوشمزه من دوستت داریییییییییییییییم . راستی آمپول ها تموم شد ولی هنوز قرص ها ادامه داره .  یه خبر خوب نی نی دوست مامان همین روزا دنیا میاد و میپره بغل مامان و باباش ، ایشالله دنیا اومدن شما آلوچه جونم . این هفته یه خطر خیلی بزرگ از من و شما گذشت ، الهی شکرت که نی نی ام هیچیش نشد . هفته بعد میام و از صدای قلبتو و دیدن روی ماهت مینوی...
6 آذر 1392
1